پيام
+
سلام .يه شعره از امير عاملي در مورد شجريان كه بقيه اش رو تو نظرات مينويسم: گم شدي آوازه خوان پير ما/گم شدي آخر به زير دست و پا
158899-ايران آفتاب
89/6/5
محمدرضا قربان *حقگو*
كرد بيگانه تو را ابزار خويش/خود شدي تا نور حق ديوار خويش** ربنايت چون خودت از ياد رفت/خيل شاگردان، هلا استاد رفت **رفتهاي از پيش ماها دور، حيف/در سر پيري شدي مغرور، حيف **مطرب عهد شبابم بودهاي/مزه نان و كبابم بودهاي** خوب ميخواندي صدايت خوب بود/بعد تاج اصفهان مطلوب بود** ميزدي چه چه براي شيخ و شاب/با نواي تار و تنبور و رباب** هست ساز اينك ولي آواز نيست/يك در گوشي به سويت باز نيست
محمدرضا قربان *حقگو*
تا نپيوندي عزيزم بر زوال/كاشكي بودي مريد اعتدال **مكر آمريكا تو را منفور كرد/زرق و برق غرب چشمت كور كرد **چونكه پيراهن دو تا شد بد شدي/مثل آن مطرب كه بد ميزد شدي **«سايه»ات فرموده بود آوازهخوان/كه مريد پيردل باش و بمان** ليك اي مطرب دريغا كه غرور/كرد از مردم تو را صد سال دور **وقت پيري ناز كردي با همه/ناز را آغاز كردي با همه** ناز كم كن سوي ملت باز گرد/كم بگو ازيأس اي استاد زرد
محمدرضا قربان *حقگو*
اي كاش مي شد تو هر فيدي كه ميذاريم بيش از 400 حرف جا بگيره...
158899-ايران آفتاب
پسر نوح با بدان بنشست وخاندان نبوتش گم شد،قاري قرآن ديروز ...